اندیشه در استمرار انسان ،خروج از مسیر حبس و ورود در مسیر رشد می باشد. ابوسعید نیازی هشترودی آخرین مطالب
نويسندگان سه شنبه 10 تير 1391برچسب:نقد تفکرات نیچه (چنین گفت زرتشت), :: 19:27 :: نويسنده : علی اسدی سهند آبادی
فيروزجائی به عنوان سخنران اول اين نشست به اهداف و ضرورت تأليف اين كتاب پرداخت و گفت: نقد، مقدمهای برای بهبود كتاب منتشر شده محسوب میشود؛ عنوان اصلی كتاب عبارت از «چنين گفت نيچه» و عنوان فرعی آن عبارت از «معرفی و نقد فيلسوفان مغرب زمين» است. وی ضمن نقد به عنوان اصلی كتاب «چنين گفت نيچه»، اذعان كرد: عنوان اصلی كتاب به نوعی تقليد و رونوشتی از عنوان كتاب «چنين گفت زرتشت» تلقی میشود، اما اين عنوان، برای بيان تفكرات نيچه عنوان گویایی نیست. مولف كتاب ادامه داد: نيچه متفكر و فيلسوفی است كه ارزشهای خود را پراكنده اما شارحانه، هيجانی و احساسی بيان كرده است و مفسرانی كه به شرح تفكرات نيچه پرداختهاند، وی را باعناوینی مانند ملحد، ديوانه الهی و عاشق خداوند متعال معرفی كردهاند. فيروزجائی با تأكيد بر آثار نيچه در اين كتاب، سعی بر پيدا كردن حلقه وصلی بين افكار پراكنده انديشههای وی داشت و به دغدغه اصلی نيچه كه همان «معنای زندگی» میباشد، پرداخته است. البته مولف در اين كتاب به مباحثی همچون اخلاق، متيافيزيك، دين، معرفت و ... پرداخته است. وی معرفی آثار و زندگینامه نيچه، ايجاد پسزمينه و بستر ظهور نيچه و ارائه مباحثی همچون اخلاق، فلسفه، دين و معرفت را به صورت مختصر از اهداف نگارش اين كتاب دانست. در ادامه اين نشست «حميدرضا محبوبی» دانشجوی دكتری فلسفه غرب دانشگاه تهران، ضمن نقد بر ساختار نوشتاری كتاب و ناديده گرفتن رويكردهايی كه به نيچه وجود دارد، گفت: در ميان مفسرين نيچه، سه رويكرد عمده كه عبارت از رويكرد مفسران متافيزيكی، رويكرد انديشمندان پستمدرن و رويكرد شارحان تحليلی زبان است، وجود دارد و هر سه با رويكردی خاص قصد آشنايی با تفكرات نتيجه را دارند. اين پژوهشگر درادامه گفت: دسته اول فيلسوفاني مانند هايدگر كه عموما هموطن نيچه بودند و يك تصوير متافيزيكي از نيچه ارائه دادهاند؛ دسته دوم پستمدرنها هستند كه نيچه فرانسوي را مطرح كرده و دسته سوم عمدتاً انگليسيها بودند و رويكردي تحليل زباني به آثار نيچه داشتند. وی ادامه داد: اشاراتی كه در اين كتاب به «اراده معطوف به قدرت» است، اشاراتی با رنگ و بوی هايدگری است؛ نيچه ذات جهان را خواست قدرت میداند، در صورتی كه اگر رويكرد پستمدرنها پذيرفته شود جايی برای برداشت هايدگری وجود ندارد. محبوبی آوردن ادعاهای بیشمار در اين كتاب و عدم توضيح مفاهيم و مطالب را از ديگر نقاط ضعف اين كتاب اعلام كرد و مطرح کرد: مولف در جاي جاي كتاب پيش از آنكه نظريهاي را توضيح دهد، فقط به ادعاهي بي شمار پرداخته است، براي مثال در نظريه اراده معطوف به قدرت به بررسي معناي قدرت از نظر نيچه نپرداخته است و فلسفه نيچه را نظاممند ندانسته كه اين نوعی ادعا محسوب میشود لذا براي طرح چنين ادعايي بايد استدلالهاي محكمي مطرح كند. وی عدم انسجام مطالب و پرهيز از تكرار، عدم استفاده از منابع انگليسی و دقيق، نثر غيرجذاب و مبهم و تلقين اعتقادات نويسنده در تأليف كتاب را از ديگر انتقادات وارد شده بر اين كتاب برشمرد. محبوبي ادامه داد: اشاره سطحي به مفاهيم اصلي انديشههاي نيچه همچون سقراط، ديونوسوس، آپولون، بدبيني، خوشبيني، بازگشت جاودانه، نيهليست و ... ميتواند مورد نقد وارد شود زيرا هريك از اين مفاهيم نيچه را ميتوان به تنهايي در چند جلد كتاب شرح داد در حالي كه نويسنده كتاب به شرح كوتاه درباره اين مفاهيم بسنده كرده است. اين پژوهشگر در پايان برعدم شناخت نويسنده از افكار نيچه اذعان كرد و گفت: نيچه انساني نيست كه مفاهيمي مثل فطرت، خدا، بهشت و جهنم را نداند و يا نشناسد، بلكه آنها را قبول ندارد و نويسنده به جاي بيان علل قبول نداشتن اين مفاهيم به بيان اعتقادات اصولي خود پرداخته است. در ادامه فيزوجانی به پاسخگويی به انتقادات وارد شده پرداخت و گفت: هدف از تأليف كتاب معرفی بیپرده نيچه و سپس نقد مختصر از افكار نيچه است و اين باعث عدم مراجعه به فهمهای ديگران از نيچه شده است. «روحالله كريمی» از دیگر سخنرانان این نشست، با طرح دو نقد عمده بر اين كتاب، گفت: اولين انتقاد بر مشخص نبودن جايگاه فلاسفه قبل از نيچه در پيدايش تفكرات نيچه است و عدم توجه به دورههای مختلف زندگی و تفكرات نيچه، دومين انتقاد است زيرا نويسنده، انسجامی بين اين دورهها قائل نشده است. وي ادامه داد: اين كتاب نيچه را به عنوان آدمي عياش كه فقط به دنبال پرورش غرايض خود بوده تداعي ميكند كه اين تفكر ظلم بزرگي به انديشههاي نيچه است. كريمي با اشاره به دورههاي فكري نيچه بيان كرد: برخي فيلسوفان دورههاي زندگي نيچه را به سه دسته اوليه، ميانه و پاياني تقسيم ميكنند كه در هر دوره، نيچه افكارش متغير است، اما نويسنده اين كتاب معتقد است نيچه از ابتدا اعتقاد به حقيقت و مفاهيمي ديگر نداشته است و در دوره مياني تغيير ميكند، اما خيلي زود به همان اعتقادات اوليه رجوع دميكند در حالي كه اين برداشت درست نميباشد. كريمي بر ادعاي نويسنده مبتني بر پروژه تحقيقي 100 صفحهاي گلايه كرد و گفت: برخي از شارحان در مقالههاي 19 صفحهاي تمامي آراء و افكار نيچه را مطرح ميكنند و ادعاي نويسنده بهانهاي بيش نيست. وي در ميان حضار ادامه داد: نيچه در جايي حقيقت را به طور كامل رد ميكند و در جايي ديگر حقيقت را ميپذيرد و اين عامل باعث شده كه نويسنده اين كتاب او را فيلسوف سطحي قلمداد كند؛ فيلسوفاني مانند هايديگر معتقدند نيچه به خاطر قبول متافيزيك دچار اين تناقض شده و اينكه به خاطر ناآگاهي بگوييم او دچار خودارجاعي شده و انديشههايش را رد كنيم، بي انصافي است. «عمار كلانتری» به عنوان سومين منتقد با اشاره به اهميت نيچه به عنوان فيلسوف غربی نگاه منفی مولف را به نيچه، مورد نقد قرار داد و گفت: براي بررسي انديشههاي يك فيلسوف بايد با نظزي بيطرفانه به نوشتن پرداخت، در حالي كه نويسنده اين كتاب از همان ابتدا نيچه را انساني متشكل از مشكلات جسمي، روحي، رواني و اجتماعي كه ملحد و مذهبستيز است معرفي كرده است. وي عدم استفاده از متون و نوشتار اصلي اين فيلسوف را مورد انتقاد قرار داد و گفت: براي طرح يك نظريه قوي و درست در مورد فيلسوفي مانند نيچه بايد شرايطي مانند دسترسي به متون اصلي فيلسوف وجود داشته باشد؛ زيرا تراجم ارائه شده هرچند دقيق باشد اما نميتواند ماهيت اصلي فيلسوف را نشان دهد. كلانتري بر ساختار نوشتاری و ويرايش كتاب، انتقاداتی وارد كرد و گفت: نويسنده در بخشهايي از كتاب به مولفههايي مثل تراژدي، استعاره و چشماندازگرايي در انديشههاي نيچه اشاره كرده است، اما هيچ توضيحي درباره آنها نداده است و بسيار سطحي به اين الفاظ پرداخته است. وي در پايان يادآور شد: اين كتاب نوعي ادعانامه درباره نيچه محسوب مي شود كه نويسنده كوشيده با توجه به قوانين و نگاه اسلامي در آثار نيچه، شاهد اتهاماتي براي او پيدا كند، در حالي كه به اصل انديشههاي نيچه نپرداخته است.
نظرات شما عزیزان: پيوندها
|
|||||||||||||||||
![]() |